اگر بـه تازگی ترفیع رتبه گرفته اید، مدیریت یک پروژه عظیم
را به عهده دارید، و یا اینکه به دنبال کسب اطلاعات بیشتر
در زمیـنـه مـدیـریت هستـیـد تا بعدها بتوانید به این منصب
نائل شوید، ما در این قسمت 6 مهارت ضروری برای مدیران
موفق را برای شما بیان می کنیم:
"ابتکار نیاز به سرپرستی، اما افراد نیازمند هدایت و رهبری هستند"
راس پروت
1- دید
ـــــــــــــ
ذهن خود را بر روی تصویرهای بزرگتر متمرکز کنید
باید مطمئن شوید که گروه شما از بالاترین بهره وری برخوردار است. اهداف خود را بر اساس استراتژی های بلند مدت پایه ریزی کنید و آنها را با مقامات ارشد و سایر پرسنل در میان بگذارید. اهداف فردی و گروهی تعیین کنید (البته سعی کنید که تمام آنها واقع بینانه باشند.) تمام خواست ها و آرزوهای خود را در یک سیطره بزرگتر قرار دهید و با یک دید وسیع تر به آنها نگاه کنید.
بلند پرواز باشید
بلند پرواز بودن به معنای جاه طلبی و تجاوز به حقوق دیگران نیست. شما باید از حس بلند پروازی خود زیرکانه استفاده کنید. برای بالا رفتن از نردبان ترقی نباید پای خود را بر سر افراد دیگر بگذارید. بدانید که از شغل خود چه می خواهید و حرکت شما به کدام جهت است. توانایی های بالقوه خود را همواره در جلوی چشمتان قرار دهید. اگر به موقعیت فعلی خود قانع باشید هیچ گاه ترفیع رتبه از آن شما نخواهد شد.
2- اطمینان
ــــــــــــــــــــ
باید خود را به خوبی بشناسید
نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کنید و بر روی ضعف هایتان بیشتر کار کنید. از سوال پرسیدن و یا گذراندن دوره های کمک آموزشی ترسی به دل راه ندهید. لازم نیست که همیشه همه چیز را بدانید و بهترین باشید. اگر به جزئیات کار اجحاف کامل ندارید کسانی را به تیم خود دعوت کنید که توانایی آنها در انجام موارد مورد نظر از شما بالاتر باشد. اطراف خود را با افرا کارآمد پر کنید نه با "بله قربان گو" هایی که تنها حرف هایی می زنند که با مزاج شما سازگاری داشته باشد.
مصمم باشید
برای وقایع غیر منظره برنامه ریزی کنید تا اتفاقی روی ندهد که شما در مقابل آن خلع سلاح شوید. اگر تمام اتفاقاتی که ممکن است در طول انجام یک پروژه روی دهد را پیش بینی کنید، آنگاه می توانید با داشتن آگاهی کامل تصمیمات مناسب اتخاذ کنید و کار درست را انجام دهید.
کنترل استرس
چنان که از گذشته مرسوم بوده: " هیچ گاه به دیگران اجازه ندهید که متوجه عرق کردن شما بشوند" اگر به خود مطمئن باشید این حس به دیگران نیز القا می شود و آنها هم نسبت به شما اعتماد پیدا می کنند.
انتقاد پذیر باشید
شما می توانید اعتماد به نفس خود را از طریق پذیرفتن نظرهای منفی دیگران در مورد خود اثبات کنید. زمانی که مورد انتقاد دیگران قرار می گیرید به لاک دفاعی فرو نروید و خود را فردی متکبر و سلطه جو نشان ندهید. در هر انتقاد به دنبال نکته های سودمند و سازنده بگردید و از فرد منتقد تشکر کنید. با این کار حرفه ای بودن و تکامل خود را آشکار می سازید.
3- مهارت های سایرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"پیش از اینکه به کمک کارمندانتان نیازمند شوید، باید اعتماد آنها را نسبت به خود جلب کنید"
راسل وایت
گوش فرا دهید
به نظرات دیگران توجه کنید و نسبت به پذیرش عقاید مختلف از خود علاقه نشان دهید. از سیاست ها و مشکلاتی که باعث پسرفت تیمی می شوند و اجازه نمی دهند که افراد گروه کار خود را با کیفیت، دقت و علاقه انجام دهند به شدت پرهیز کنید. به گفته های سایرین با دقت گوش کنید که هم بتوانید کیفیت زندگی شغلی خود را بهتر درک کنید و هم بین کلیه امور تعادل برقرار کنید. در چنین حالتی می توانید کارمندان را به سمت مسیر مناسب هدایت کنید.
انعطاف پذیر باشید
یک رهبر قدرتمند لازم نیست که همیشه درست عمل کند. شما باید نسبت به عقاید مخالف، سایر نظرات و ابتکارات نوین از خود روی باز نشان دهید. کلیه پرسنل باید برای پیشنهاد دادن از آزادی عمل برخوردار باشند و بتوانند آزادانه در توسعه و تکمیل طرح های پیشنهادی خود گام بردارند. در چنین شرایطی آنها همواره به دنبال فرصت های تازه ای هستند تا بتوانند وضعیت فعلی شرکت را ارتقا بخشند.
حمایت کنید
در کارها همدلی و شکیبایی خود را آشکار سازید و افرادی را که در انجام وظایف از خود علاقه نشان نمی دهند از امتیازات ویژه محروم سازید. با خدمه و کارکنان با نزاکت برخورد کنید و به آنها احترام بگذارید و نشان دهید که به کارهای فردی شان علاقمند هستید. همیشه به خاطر داشته باشید که چگونگی برخورد شما با افراد دیگر نشان دهنده توانایی های مدیریتی شما است.
4
- افزایش انگیزه
ـــــــــــــــــــــــــــ
اطرافیانتان را تشویق کنید
یک رهبر قدرتمند توانایی تاثیر گذاری در دیگران را دارد. دیگران را تشویق کنید و به آنها انرژی و قوت قلب دهید تا بتوانید از ابتکارات و نوآوری هایشان استفاده کنید.
موفقیت ها را جشن بگیرید
همیشه برای تشکر و قدردانی پیش قدم باشید، مثلا بر روی یک صفحه کاغذ مناسب یک یادداشت بنویسید و از این طریق از افراد سپاسگذاری کنید. هیچ گاه در جمع از کارمندان خود انتقاد نکنید. اگر لازم بود چنین کاری را انجام دهید باید آرامش خود را حفظ کنید وبا او شخصا به صحبت بنشینید. در زمان اخراج کردن هم بهتر است اشاره ای به نقاط مثبت افراد اخراجی داشته باشید. اگر با وجود تلاش های بسیار زیاد، وقت گذاشتن های طولانی مدت و به کارگیری عقاید ابتکاری پروژه شما به موفقیت نرسید، تمام افراد گروه را گرد هم آورید و با هم در مورد راهکارهای رسیدن به موفقیت به مشورت بنشینید و بعد هم تمام تجربه های خود را با یکدیگر در میان بگذارید.
از پرسنل خود پشتیبانی کنید
رهبری به این معنا نیست که همه باید به دنبال شما باشند بلکه باید به آنها بگویید که شما در پشت آنها هستید. به نیاز های کارکنان خود توجه کنید حال چه این نیازها دوره های کمک آموزشی باشند چه ارتقا دستگاهها و به کارگیری تکنولوژی جدید و ... خود را برای آنها به آب و آتش بزنید. شاید همیشه کارها بر وفق مراد پیش نروند اما حداقل این است که آنها می دانند شما همواره حامی و پشتیبان آنها هستید.
کمک کنید
هر زمان که وقت داشتید حتی برای مدت کوتاهی هم که شده سری به بخش های مختلف شرکت بزنید و به کارکنانتان نشان دهید که متوجه تلاش آنها هستید هر چند خود تجربه ای در انجام وظایف آنها ندارید. البته یک مدیر زمانی می تواند به موفقیت دست پیدا کند که همواره دانش خود را به روز کند و اطلاعات کافی در زمینه های مختلف داشته باشد تا بتواند انتظارات خود را به وضوح برای پرسنلش شرح دهد.
5- مسئولیت
ــــــــــــــــــــــ
"بهای رسیدن به بزرگی مسئولیت پذیری است"
وینستون چرچیل
سرزنش های وارده را بپذیرید
اگر اطلاعات غلط مورد استفاده قرار بگیرد و محموله مورد نیاز با تاخیر بدست کارکنان برسد، بالطبع کسب درآمد نیز برای مدتی مختل خواهد شد. مسئولیت اشتباهاتی را که مرتکب آن می شوید به عهده بگیرید به خاطر آن عذزخواهی کنید و اقدامات لازم در رفع مشکل به جود آمده را انجام دهید. اینکه اشتباه از جانب چه کسی سر زده مهم نیست بلکه امری که حائز اهمیت است قبول مسئولیت و تلاش برای حل مشکلات است.
مشکلات را حل کنید
به عنوان یک رهبر شما باید گاهی تصمیمات دشوار و نا خوشایندی را اتخاذ کنید. شما باید کشمکش های موجود را متوقف کنید و به افراد کمک کنید تا تغییر و تحول ها را آسان تر قبول کنند. رمز موفقیت شما برقراری ارتباط است. اگر کارمندان متوجه شوند که شما تا چه حد به شغل خود اهمیت می دهید و برای آن تلاش می کنید، آنها نیز روش های ابتکاری خود را ارائه می دهند و برای رسیدن به موفقیت تمام توان خود را به کار می گیرند.
الگو باشید
همیشه دیگران را متوجه توانایی های خود را در کار کردن کنید. بیطرف باشید و با تمام مسائل عادلانه برخورد کنید و از پارتی بازی هم به شدت پرهیز کنید. به نظرهای مخالف گوش دهید و در هر شرایطی رفتار مناسب از خود نشان دهید و امواج مثبت از خود ساطع کنید.
6- درستی
ـــــــــــــــــــ
"توانایی یک مدیر در استاندارها و معیارهایی منعکس می شود که برای خود پی ریزی می کند"
ری کروک
درستکار باشید
در زمان مواجهه با مواردی که ارزشهای اخلاقی شما را زیر پا می گذارند از خود عکس العمل نشان دهید. اگر از شما درخواست شد که یک کار غیر اخلاقی و یا غیر قانونی انجام دهید به راحتی از انجام آن سرباز زنید. برای حفظ حقوق خود، کارمندان و افرادی که با آنها کار می کنید تلاش کنید.
صادق باشید
در زمان صحبت کردن باید برای گفته های خود اهمیت قائل شوید. اگر نمی توانید قول انجام کاری را بدهید خوب لازم نیست این کار را بکنید. اگر خطایی از شما سر زد، آنرا قبول کنید و به خاطر انجام آن پوزش بطلبید. این روزها که تنها صحبت از "راندمان بالا" و "محدودکردن ضرر و زیان" است فقط با اتکا به صداقت و درستی است که می توانید بر روی مقامات ارشد، مراجعین و کارمندان خود تاثیر گذار واقع شوید.
از شایعات دوری کنید
در مورد افراد دیگر غیبت نکنید و داستان های ناخوشایند را از روی بدخواهی منتشر نکنید. شما باید خیلی قدرتمند باشید که بتوانید چنین جمله ای را بر زبان بیاورید: "من دوست ندارم در مورد کسی که در حال حاضر اینجا حضور ندارد صحبت کنم." این امر نشان دهنده صداقت و درستکاری شماست.
به دیگران احترام بگذارید و متقابلا به آنها اجازه ندهید که در مورد شما به غیبت بنشینند.
تمام تلاش خود را به کار گیریدبرقراری ارتباط
در تمام شرایط اعتماد به نفس خود را حفظ کنید، به دیگران احترام بگذارید و استوار و ثابت قدم باشید. در راه انجام یک پروژه از تمام مهارت ها و توانایی های خود استفاده کنید. اگر نسبت به تعهدات خود وفادار باشید دیگران به شما احترام می گذارند و مورد قدردانی آنها قرار خواهید گرفت.
کارفرمای مسلم و قطعی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"در هر جایی که هستید و با هر گونه امکاناتی که در اختیار دارید کاری را که می توانید انجام دهید"
تئودور روزولت
توانایی رهبری و مدیریت تنها به این معنا نیست که عنوان مدیریت، سرپرست و یا مدیر گروه را یدک بکشید. شغل شما باید همواره مراحل رشد و پیشرفت مداوم را برایتان فراهم آورد. در مورد ندانسته های خود سوال بپرسید، تمام گزینه ها را در نظر بگیرید و کلیه منابع موجود را چندین مرتبه ارزیابی کنید، به طور مداوم از توانایی های خود کمک بگیرید، همواره استعدادهای خود را افزایش دهید و به نداهای درونی تان گوش فرا دهید.
اگر می خواهید شما را به عنوان فردی بشناسند که دارای خصوصیات غریزی مدیریتی است یاید یک شخصیت شکوهمند را در خود پرورش دهید و خود را به صلاح استعدادهای ویژه تجهیز کنید تا بتوانید بر روی افراد مختلف تاثیر بگذارید و در مقابل شما فرمانبردار باشند. ما شما را با دید، اطمینان، مهارت و توانایی، ترغیب و تشویق، مسولیت پذیری و راستی و درستی آشنا کردیم بقیه امور به عهده خودتان است.
پیشنهاد مقاله توسط:مردمان
اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
نوشته شده توسط ساناز
چهل سال پیش در روز نهم اکتبر، ارنستو چه گوارا، انقلابی مشهور امریکای لاتین در مدرسهی روستای هیخورا در بولیوی تیرباران شد. تا سالها اسم بردن از "چه" در بولیوی ممنوع بود. اما بهدنبال روی کار آمدن دولت مولارس در بولیوی، هر ساله از چه گوارا تجلیل میشود. در روستای هیخورا مجسمه بزرگی از سر "چه" در کنار صلیب بزرگی قرار گرفته است.
سوزانا، پرستار پیر بیمارستان محلی که جسد "چه" در آن بود، از راه تعریف کردن آنچه که دیده بود برای توریستهای مشتاق امرار معاش میکند. سوزانا خودش جسد را شست و تعداد سوراخهای گلولهها را شمرد. نه تا بودند. او برای توریستها از چشمان باز و خیره "چه"، آرامش صورتش و دهانی با لبخندی زیبا میگوید. سوزانا "چه" را مانند مسیح مقدس، زنده و ابدی میداند. او از زنان دهکده میگوید که پس از تیرباران ارنستو، بدن او را با احترام لمس کرده اند. بدنی شبیه به بدن مسیح که در تابلوهای کلیساها میبینی. زنان حتی حلقههای موی او را قیچی کرده اند! چرا؟ هنوز هم نمیدانند. شاید برای آنکه او را همیشه با خود داشته باشند. بعضیها هم خوشحال بودند چون بالاخره بعد از ماهها ناامنی و زد و خورد، آرامش به روستای آنها باز میگشت. سربازان و سرخ پوستهایی که چه گوارا را لو داده بودند، بر سر تقسیم جوراب و جلیقه او دعوا داشتند. اما این روزها "چه" را با احترام در زمره مقدسین قرار داده و "سنت ارنستو از هیخورا" مینامند.
فرخیلا یکی از زنان سرخپوست به معجزه طره موی "چه" باور دارد. اگر بزهایش گم بشوند و یا بلاهای دیگری نازل شوند، از حلقه موی او کمک میخواهد و به مرادش میرسد. دورا کارده ناس هم در گرفتاری از طره بلوطی رنگ موی "چه" کمک میخواهد که سالهاست مرادش را میدهد. چه کسی باور میکرد که او با داشتن یک شوهر بیمار چهار پسر سالم و قوی بدنیا آورد که هیچگاه مریض نشده اند!
سوزانا از معجزات دیگر سنت ارنستو میگوید: "چه" در هنگام تیرباران بهدست سرجوخه ماریو تران فریاد زد " شلیک کن ترسو، تو فقط یک مرد را میکشی." چشمان ماریو را سال پیش دکترهای کوبایی عمل کردند و بینایی اش را به او بازگردانند!
اما داستان دستهای چه گوارا قصهای جدا است که حتی سوزانا چیزی از آن نمیداند.
در سال 1996 پیتر دکوک فیلمساز هلندی در یک کافه در بارسلونا پناهندهای کوبایی را ملاقات میکند. مرد کوبایی ادعا میکند که میداند جسد ارنستو چه گوارا که در سال 1967 در بولیوی دستگیر و تیر باران شد در کجا دفن شده است. او میگوید که "دستهای" چه گوارا پس از تیرباران از ناحیه مچ قطع و در شیشهای با مادهای محافظ قرار داده شد. و جسد او در نزدیکی فرودگاه فالا گراند در بولیوی دفن شد. "دستهای چه" سرانجام در اختیار ژورنالیست بولیویایی سوآرز قرار گرفته و توسط او از کشور خارج میشود. این ملاقات و حرفهای باور نکردنی مرد کوبایی دکوک را بر آن میدارد که ماجرا را پیگیری کند، اما سر نخی نمییابد. تا آنکه در سال 1997 بهدنبال افشاگری یک ژنرال بولیویایی، استخوانهای ارنستو چه گوارا را در نزدیکی فردوگاه فالا گراند پیدا میکنند. اسکلتی فاقد دو دست که از مچ قطع شده اند. این واقعه پیتر دکوک را وا میدارد که با سوارز ژورنالیست تماس بگیرد اما به نتیجهای نمیرسد. یکسال بعد سوارز به او زنگ میزند و میگوید به دستور وزیر امور خارجه وقت بولیوی، آنتونیو آرگوداس، "دستهای" چه گوارا را مدتی در خانهاش مخفی کرده بود.
پیتر دکوک با ایده ساختن فیلمی مستند درباره این داستان سعی میکند که با سوارز مصاحبه کند. اما با مرگ ناگهانی سوارز و ادعای همسر او که این داستان ساختگی است از اینکار منصرف میشود. اما تهیه کننده فیلم او را برای تحقیق بیشتر و ساختن فیلم به بولیوی میفرستد. در آنجا او افرادی را پیدا میکند که از نزدیک شاهد ماجرا بوده و" دستهای" بریده شده چه گوارا را در اختیار داشته و دست بهدست داده اند.
در این فیلم فوق العاده، مصاحبه شوندگان به بازسازی فضای کافکایی و باور نکردنیای که در آن بسر برده اند پرداخته و ماجرای "دستان چه" را نقل میکنند. روایت آنان پر از تناقض و تضاد است، اما زنان و مردانی که در ماجرا شرکت داشتهاند میگویند که همگی حاضر بودهاند برای حفظ این دستها از جان خود بگذرند.
وفاداری و خیانت، حقیقیت و دروغ، واقعیت و تخیل در این داستان درهم تنیده است. دوستان، دشمنان، قاچاقچیان و مامورین دولت ماجرا را باز میگویند. اما در انتها دو نظر در کنار هم قرار میگیرد. فردی که ادعا میکند "دستان" چه گوارا را، با پست دیپلماتیک به مسکو فرستاده است و کسی که میگوید او" دستان چه" را شخصا به مسکو برده است! پیتر دکوک سرانجام کشف میکند که "دستان چه" از مسکو به کوبا فرستاده شده و در اختیار کاسترو قرار گرفته اند.
او برای فیلمبرداری از مقبره چه گوارا به کوبا میرود و امیدوار است که بتواند رد "دستان چه" را در کوبا دنبال کند. در فیلم تنها عکسی از "دستان" قطع شده چه گوارا را میبینیم که در بولیوی گرفته شده و یکی از مصاحبه شوندگان در اختیار او قرار داده است. دستان قطع شده بر روی روزنامهای قرار دارند. انگشتان جمع شده، رو به بالا و سیاه رنگند مثل آنکه آنها را در جوهر فرو کرده باشند.
پیتر دکوک حدس میزند که دستان بریده چه گوارا پس از انتقال استخوانهای او به کوبا به خاک سپرده شدهاند. او امیداوار است که بتواند روزی با کاسترو در این مورد مصاحبه کند و یا دولت کوبا بالاخره در این مورد اسنادی را منتشر کند.
فیلم "دستهای چه گوارا" در هفدهم می 2006 از تلویزیون هلند پخش شد.