«مادرم روزت مبارک»

بعد از یک سال و اندی هنوز مرگش را باور نکرده ام.هنوز در جستجوی بویش هستم و در دفتر خاطرات نام و اندیشه اش را جستجو میکنم صد حیف که از بین ما زود رخت بربست.  روحش شاد

روز جمعه در پارک ملت مشهد بد جوری دلم گرفت این روزها که میشود دلم بدجوری می گیرد. تو رو خدا اگر مادر دارید از لحظه لحظه حضورش شکر گزار باشید. دنیا بدون مادر بی رنگ است .اگر توانایی نگهداریش را ندارید لااقل به دیدنش بروید.  قدر مادران این موجودات آسمانی رو بدونیم یه وقت به خودمون می آییم که خیلی دیره مبادا که بازی روزگار تکرار گردد. 

نظرات 5 + ارسال نظر
علی وامیر سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:24

کاش بر سر مزارش میرفتی .

با سلام به علی و امیر عزیز و نکته سنجی بسیار هوشمندانه شان
متاسفانه الان در مشهد هستم و امکان زیارت قبر مادر عزیزم که در سمنان واقع است را ندارم. در اولین فرصت این مهم را به انجام خواهم رساند. از نظر من روز مادر مختص روزی خاص نیست و شادی روح مادرم خیرات نیز می تواند قطعا ضروری است.

غریبه شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:41

مرگ مادر بسیار غم سنگینی است بر دوش آدم
من هم غم بی مادری را کشیدم بسیار غم انگیز است.
برای شادی روح مادران سه تا صلوات

از پیام شما متشکرم و در وصف محبت های مادر هر چه گوئیم کم است. شادی روح مادران صلوات.

بهار زندگی

مادر، تو شکوفاتر از بهار، نهالِ تنم را پر از شکوفه کردی و با بارانِ عاطفه های صمیمی، اندوه های قلبم را زدودی و مرهمی از ناز و نوازش بر زخم های زندگی ام نهادی. در «تابستان»های سختی با خنکای عشق و وفای خویش، مددکار مهربان مشکلاتم بودی تا در سایه سارِ آرامش بخش تو، من تمامی دردها و رنج ها را بدرود گویم. با وجود تو، یأس دری به رویم نگشود و زندگی رنگ «پائیز» ناامیدی را ندید. تو در «زمستانِ» مرارت های زندگی، چونان شمع سوختی تا نگذاری رنجش هیچ سختی ستون های تنم را بلرزاند. مادر، ای بهار زندگی، شادترین لبخندها و عمیق ترین سلام های ما، همراه با بهترین درودهای خداوندی، نثار بوستان دل آسمانی ات باد.

فرشته سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:51

کاش همه ی دنیا را از من میگرفتن برای یک لحظه مادر را در بغل میگرفتم وبویش میکردم و بوسه ای از تمام وجودم نثارش می کردم.
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذت یک لحظه مادر داشتن

سلام ممنون از این همه خلوص و تعلق خاطر به ساحت مادر. کاش زمان را می توانستیم به عقب برگردانیم.

آشنای نه چندان غریب یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:14

به نام خدا

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود

به گردابی چو می افتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود

مادر عزیز روزهاست که به دنبال واژه ای می گردیم تا نبودنت را معنا کنیم روزهاست که با نامت تکه های شکسته قلبمان را بند زده ایم تاشاید مرهمی باشد بر زخم های این چینی شکسته،مادر ای فرشته زیبا صدایت بهترین موسیقی دنیا بود،آشنا و گرم ؛لبخندت زندگی بخش و بی ریا،در نگاهت تنها یک چیز بود وبس(عشق) عشقی حقیقی،پاک و ساده و معصوم .مادرم هرچند فاصله ما به بلندای رود جاری از چشمانمان است و یا به اندازه فاصله بین مرگ و زندگی اما خوب میدانیم که روزی مرگ این فاصله ها هم خواهد رسید... تا آن روز یادت در دلمان همیشه سبز و باقی است.
دوستت دارم مادر

سلام و تشکر از بی الایش ترین توصیفات در وصف مقام مادر
متشکرم

فاطمه شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 15:56

خدا رحمتش کنه...
دل من هم شدیدا براش تنگ شده.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد