کورش در لباس نبرد
کوروش دوم ، معروف به کورش کبیر ( 559-528 پیش از میلاد )، بهخاطر نام برده شدن از وی در کتب تاریخی با عناوینی همچون بخشندگی، بزرگمنشی، بنیان گذاشتن حقوق بشر ، پایه گذاری نخستین امپراطوری چندقومیتی، آزاد کردن بردهها و اسرا، احترام به عقاید و مذاهب مختلف، گسترش تمدن و... شناخته شدهاست.
آرامگاه کورش هخامنشی
از فرمان حقوق بشر کورش یا استوانه کوروش، به عنوان کهن ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ و مایه مباهات و سرافرازی ایرانیان یاد میشود. کورش پس از تسخیر بابل اعلام عفو عمومی داد و ادیان بومی را آزاد اعلام کرد.
منشور حقوق بشر کورش
در حدود سال ۱۲۸۵ ه.ش به هنگام کاوشها در بابل در میان رودان (بین النهرین)، یک باستان شناس، استوانهٔ سفالین کوچک از گل پخته یافت، که شامل یک نوشته از کوروش بزرگ بود. بررسیها نشان داد که نوشتهای استوانه مربوط به سال ۵۳۹ (پ.م) از سوی کوروش بزرگ پس از شکست بخت النصر و گشوده شدن شهر بابل، نویسانده شدهاست و به عنوان سنگ بنای یادبودی در شهر بابل قرار داده شدهاست.
آزادسازی یهودیان
ایرانیان کورش را پدر و یونانیان، که وی ممالک ایشان را تسخیر کردهبود، او را سرور و قانونگذار مینامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله "ممسوح پروردگار" محسوب میداشتند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک میدانستند. درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، بسیاری از بزرگان جهان ذوالقرنین قرآن فرزند نیکسرشت خداوند را کوروش هخامنشی میدانند.
تخت جمشید مقر هخامنشیان
تخت جمشید یکی از شهرهای بزرگ ایران باستان بوده که محل برگزاری جشنهای نوروزی هخامنشیان به شمار می رفته است. این شهر هرچند هیچوقت پایتخت این سلسله نبوده اما همواره به عنوان شهری مهم در تاریخ از آن نام برده شده است.
کاخهای ویران شده هخامنشی
کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب اقوام وحشی سکا به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد. سپاه او در این نبرد شکست خورد. در مورد علت مرگ کورش همچون تولدش اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی معتقدند در جنگ کشته شده ولی مورخان دیگر مرگ او را طبیعی و بدون علت خاصی دانسته اند.
سر سرباز هخامنشی
هفتم آبان در حالی روز جهانی کورش نام گرفته که هفته پیش از آن سر سرباز هخامنشی که به عنوان بخشی از تاریخ ایران به شمار می رود در حراج کریستیز لندن به فروش رسید. این در حالی بود که بسیاری از رسانه ها و علاقمندان تاریخ ایران بارها از مسئولان سازمان میراث فرهنگی خواسته بودند اقدامات لازم را درخصوص بازگرداندن این اثر تاریخی به کشور انجام دهد.
پاسارگارد مقبره کورش
بنا بر روایتهای تاریخی کورش در سال 529 قبل از میلاد درگذشت. جسد او پس از 20 سال و زمانی که داریوش تمامی شورشها را پایان داد با احترامی خاص و مراسمی قابل توجه به تخت جمشید آورد و سپس به پاسارگاد منتقل نمود و در همانجا به خاک سپرد.
نقش برجسته کورش
در برخی از منابع تاریخی آمده است که کورش س از فتح بابل صلح را هدف اصلی سلطنت خود و عنصر اساسی تعادل اجتماعی میشمارد: «من صلح و آسایش را برای تمام انسانها تضمین کردم.»
آثار به جامانده از ایران باستان
در کتب تاریخی همچنین آمده است که کورش اعلام کرده: من تا روزی که به یاری مزدا ، سلطنت می کنم ، نخواهم گذاشت که مردان و زنان را بعنوان غلام و کنیز بفروشند. و حکام و زیر دستان من ، مکلٿ هستند ، که در حوزه حکومت و ماموریت خود ، مانع از خریدوفروش مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.
کورش به همراه داریوش اول
فتوحات کورش در جهت افزایش قلمرو امپراطوری ایران، به همراه آنچه مورخان از نحوه برخورد او با مردمان سرزمینهای فتح شده ذکر کرده اند، از این پادشاه هخامنشی چهره ای مرموز و در عین حال بخشنده و خردمند تصویر کرده است.
چهره ای دیگر از کورش
سند به جا مانده از کورش به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته شده، و در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به تمامی زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد. برخی کارشناسان معتقدند که منشور آزادی که توسط پادشاه ایرانی (کورش) در ۲۳ سده پیش، صادر شده، از اعلامیه جهانی حقوق بشر که در قرن بیستم تدوین شد، معنوی تر است.
در عصر حاضر که اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى کند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاریخ معاصر و زمان حاضر آنگاه که نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ایران مى رسد تلألو نام خلیج فارس را شاهد باشد که به مثابه افشاگر ماهیت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى کند و ماهیت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد که در خدمت، سیاست پیشگانى قرار مى گیرد که وحدت میان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسک به هر وسیله اى حتى اگر از درونمایه لازم نیز تهى باشد به منظور صیانت از تخت و کیان خود امت اسلامى را به واگرایى تحریک و تحریض مى کنند تا آنجا که عدم تجانس و هنجارستیزى حامیان فرامنطقه اى بر اشتراکات فرهنگى، دینى و مذهبى همسایگان هم کیش تفوق یابد.
در سده نوینى که عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند ،«غربال کردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترین ابزارها براى القاى اندیشه طراحان «نظم نوین جهانى» محسوب مى گردد به ویژه با لحاظ این مهم که گسترده ترین و تأثیرگذارترین شبکه هاى رسانه اى، دیدارى، شنیدارى و نوشتارى در تملک و اختیار دنیاى غرب و صهیونیست هاى مولود آنان قرار دارد که بى محابا فرهنگ ستیزى مغایر با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آینه که مقتضى بدانند براى تأمین آنچه که مطلوب نظرشان است و تضمین حیات شبکه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سیاسى حکم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاریخ را قبیح نمى دانند و باز هم داستان «خلیج عربى» و «جزایر عربى اشغال شده» در نفیر کهنه و منسوخ پیشین دمیده مى شود.
در دو قرن اخیر به تاریخ خلیج فارس مى توان به عنوان برآیندى از رابطه سه دایره هم مرکز شامل مردم و دولت ها نگاه کرد. این دایره ها در نخستین حلقه خود شامل مردمى بود که کرانه هاى خلیج فارس محل زیست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى که شامل ایران، عربستان و عراق بودند در حلقه میانى جاى مى گرفتند. این قدرت ها که کرانه هاى خلیج فارس را اختیار داشتند هر یک داعیه سیادت بر خلیج فارس را در داشتند و چنین هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بیرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود که منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خلیج فارس شده بود و به شکلى منظم یا متناوب در این پهنه آبى حضور خود را به رخ مى کشیدند. حلقه اخیر را که مى توان قدرت هاى بین المللى در مقاطع مختلفى از تاریخ دو قرن پیش نامید که در این میان به ویژه حضور امپراتورى عثمانى، بریتانیا، روسیه و سرانجام آمریکا از بقیه پررنگ تر و تأثیرگذارتر بود.
تحرکات و تحولات مرکز گریز این دایره ها و مدارهاى قدرت در آن پروسه پرفراز و نشیب و رابطه پیچیده و معادله اى چند مجهولى را پدید مى آورد که به بى ثباتى دامن مى زد و درونمایه تحولات خلیج فارس بود اما شاخص ترین ویژگى هاى این رابطه محورهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى را دربرمى گرفت.
محور سیاسى به دعاوى اقتدار سیاسى و مفاهیم استراتژیک پیوندهاى سیاسى مربوط مى شود. محور اقتصادى از مسیر دریایى مهمى حکایت مى کرد که بستر و زمینه ارتباط تجارى و اقتصادى و راه هاى آبى بود اما از لحاظ اجتماعى دین اسلام حلقه شاخصى بود که دست بالاتر را در این همهمه داشت چرا که تقریباً جملگى ساکنان کرانه هاى دوسوى خلیج فارس پیرو اسلام بودند و بخشى از جهان بزرگ تر اسلام را تشکیل مى داد و در مقاطع حساس نقشى عمده و اساسى ایفا مى کرد به این معنا که اختلافاتى مانند تضاد بین سنى و شیعه و اباضى و وهابى در بین ساکنان کرانه هاى خلیج فارس هم گسستگى ایجاد مى کرد و هم اینکه به گونه شگفت آورى سبب پیوند کشورهاى منطقه مى شد. با لحاظ این متمم بود که عثمانى ها و در مقطعى مصریان اگرچه بیگانه بودند اما از مشروعیت دینى خود سود مى جستند. بنابراین دولت هاى اروپایى دین اسلام را به مثابه رادع و مانعى براى برقرارى ارتباط نزدیک با مردم خلیج فارس ارزیابى مى کردند و به تعبیرى آن را تهدیدى بالقوه اما جدى مى پنداشتند و از «پان اسلامیسم» اوج گرفته و پیامدهاى مترتب بر آن بیمناک بودند.
به هر روى اروپاییان هر چقدر هم که در خلیج فارس سابقه حضور داشتند باز هم از دیدگاه ساکنان اجنبى بودند و اگرچه هنجارها و ارزش هاى ساکنان خلیج فارس به مذاق آنها خوش نمى آمد اما دست بردن و تغییر در این حریم ممنوعه را خطرناک و غیرقابل پیش بینى تلقى مى کردند.
به این ترتیب اروپاییان هرگز دیدگاه مثبتى به دین اسلام و پیروان آن نداشتند و میسیونرهاى مذهبى آنها هیچ گاه موفق نشدند این منطقه را جولانگاه تبلیغ عقاید خود کنند و به همین علت به فعالیت در آب هاى خلیج فارس بسنده کردند و هرگز در پى تغییر هویت ساکنان کرانه ها برنیامدند.
براى بررسى بیشتر پیرامون خلیج فارس و به ویژه نام آن ناگزیر هستیم که هرچند به طور مجمل از تاریخى آغاز کنیم که در صفحات و سطور آن نام خلیج فارس مضبوط شده باشد و این تاریخ درست از همانجا شروع مى شود که تاریخ هستى بشر به رشته تحریر در مى آید و این واقعیت مطبوع و دلپذیر را اثبات مى کند که خلیج فارس از آغاز نگارش تاریخ مکتوب بشر از تأثیرگذارترین مناطق گیتى بوده است.
نگاهى گذرا به پیشینه نام خلیج فارس:
از روزگار یونانیان کهن که پیش از میلاد مسیح آغازگر مطالعه نوین جغرافیا بودند و با استناد به مکتوبات «استرابو» که پدر جغرافى لقب یافته تا پس از اسلام و آثار ابوریحان بیرونى و ابن فقیه هیچگونه تشکیکى در نام خلیج فارس ملاحظه نمى شود و همگان که نام بردن از همه آنان مستلزم نگارش صفحات بسیار است آن را به نام راستین خود خوانده اند.
در اعصار بعدى تنها به ذکر یک نمونه اکتفا مى شود که به گواهى جرجى زیدان مورخ نامى عرب در کتاب تاریخ تمدن اسلامى کاربرد عبارت خلیج فارس در میان مورخان و جغرافیدانان از قرن سوم هجرى و پسان تر عمومیت داشته اما طرفه اینکه المنجد معروف ترین دایرة المعارف دنیاى عرب از همان نخستین چاپ خود همیشه از نام خلیج فارس استفاده کرده است.
حتى سیاستمداران واقع بین و بدون غرض عرب هم دلیلى براى جعل تاریخ و ابداع اسامى ساختگى نمى دیدند آنچنان که دکتر محمد نوفل معاون دبیر کل اتحادیه عرب در کنفرانس حقوق بشر تهران در سال 1968 در حضور خبرنگاران پیرامون نام خلیج فارس گفت: «من کوشش هایى را که براى تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربى صورت مى گیرد تمسخر مى کنم و این کوشش ها را بى نتیجه مى دانم و محکوم مى کنم».
در واقع این سرهنگ عبدالکریم قاسم بود که پس از کودتا و قبضه قدرت در عراق به سال 1958 از گرد راه نرسیده رؤیاى رهبرى جهان عرب وسوسه اش کرد و «دشمن تراشى براى تحریک احساسات ناسیونالیستى» را دستمایه مناسبى براى آرزوهاى خود تلقى کرد و هم او بود که براى نخستین بار نام جعلى «خلیج عربى» را بر زبان راند.
وى امید داشت توجه و تمرکز اعراب را که تحت تأثیر نفوذ کاریزماتیک جمال عبدالناصر مقابله با اسرائیل دغدغه ذهنى شان شده بود، به سوى خلیج فارس و دشمن تازه اى به نام ایران جلب کند و اینکه عراق به عنوان به اصطلاح خط مقدم جبهه اعراب در برابر آن ایستاده است، قاسم در رسیدن به رؤیاهاى جاه طلبانه اش شکست خورد و بى آنکه فراخوان او از مرزهاى کشورش فراتر رود در کودتایى دیگر به قتل رسید و کودتاگران بدن مثله شده اش را در خیابان هاى بغداد چرخاندند.
اما از عبدالناصر بعید بود که در کنار تلاش براى نمایانگر ساختن صداقت خود به عنوان زمامدارى که دشمن اصلى صهیونیست ها است و «پان عربیسم» ابداعى خود را جانمایه جد و جهد براى رهبرى دنیاى عرب قرار داده است نام ساختگى خلیج عربى را سر دهد و فراموش کند که در سرآغاز حرکت خود براى نشستن بر اریکه سمبلیک رهبرى جهان عرب حدود و ثغور جغرافیاى دنیاى عرب را «من المحیط الاطلسى الى الخلیج الفارسى» (از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس) تعریف کرده بود.
انقلاب اسلامى و جنگ ایران و عراق:
سرنگونى شاه و پیروزى انقلابیون، پژواک انقلاب اسلامى را در کرانه هاى خلیج فارس طنین افکند و آنها ضمن اینکه از سرنگونى شاه خرسند بودند از بیم تأثیر انقلاب اسلامى در فراسوى مرزهاى ایران چه در ساحت ایدئولوژیکى یا بعد سیاسى بیمناک شدند و براى حفظ کیان خود به زیر چتر آمریکا خزیدند و بیشتر چالش با حوزه نفوذ ایران را رویه خود ساختند.
در مورد جنگ تحمیلى عراق بر ایران متأسفانه باید پذیرفت که صدام در آن زمان در نمایاندن این جنگ به عنوان شکاف بزرگ ایدئولوژیک و سیاسى میان اکثر اعراب و ایران بسیار موفق بود. شمارى از کشورهاى جنوب خلیج فارس این جنگ را به عنوان مظهر بیم و هراس و نگرانى هاى خود ارزیابى کردند. رخدادهاى خشونت بار در برخى شهرهاى این کشورها و ادامه مالکیت ایران بر جزایر سه گانه ایرانى در خلیج فارس نیز عواملى بودند که سبب شدند برخى اعراب حاشیه خلیج فارس هرگونه اقدام ایران را بدون توجه به انگیزه و هدف آن به زعم خود تهدید علیه امنیت کشورشان تلقى کنند.با توجه به گستره برتر جغرافیایى و جمعیتى ایران که با کشورهاى جنوب خلیج فارس قابل قیاس نیست و میراث فرهنگى و تاریخى گذشته ایران طبیعى است که ایفاى نقش مسلط در خلیج فارس از سوى تهران به ویژه در زمانى که قدرت هاى بیگانه فرامنطقه اى در آن حضور چشمگیر دارند کاملاً منصفانه و بجا به نظر برسد همچنین ایران حق دارد این پرسش منطقى را مطرح سازد چرا در حالى که آنها برترى منطقه اى شاه وابسته به غرب و عامل آمریکا را پذیرفته بودند همین حق را بر جمهوری اسلامی مقتدر روا نمى دانند؟ نمى توان این پندار واهى را واقعى انگاشت که در جمهورى اسلامى ایران نسبت به رژیم شاه تمایل کمترى براى حفظ تمامیت ارضى کشور دارد.
این در حالى است که جمهوری اسلامی حمایت فراوان کشورهاى جنوب خلیج فارس از عراق را که تجاوز مستقیم به ایران محسوب مى گردید، با بزرگ منشى به چماقى براى کوبیدن بر سر آنها تبدیل نکرد اما آیا همکارى و پیوندهاى نزدیک، تنگاتنگ و گاه غیرقابل باور نظامى کشورهاى جنوب خلیج فارس با آمریکا که خصمانه به عناد و کین توزى خود علیه انقلاب اسلامى ادامه مى دهد، موجه و دوستانه تلقى مى شود؟ چه کسى است که درک نکند حضور گسترده و غیرقابل توجیه هزاران نظامى و ناوگان دریایى آمریکا در منطقه تهدید مستقیم امنیت ایران محسوب نمى گردد. با این وجود جمهوری اسلامی ایران که پشتگرمى و حمایت ملت را کارآمدتر و مطلوب تر از حمایت نیروى نظامى بیگانگان مى داند به جاى انتقام و گروکشى، رویه اعتمادسازى را در رأس سیاست خارجى خود قرار داده و به انحاى مختلف به همسایگان جنوبى خلیج نشان داده است که تنها در سایه اطمینان و اعتماد متقابل و همکارى منطقه اى حفظ امنیت خلیج فارس میسر و مقدور است و نکوهش دیگران براى فرافکنى معضلات داخلى راه حل مناسبى براى همزیستى مسالمت آمیز محسوب نمى گردد.
امنیت جریان انرژى، بهانه و دستاویز غرب:
در مجموع با توجه به عوامل جغرافیایى، اجتماعى، اقتصادى و استراتژیک که وجه اشتراک همه کشورهاى خلیج فارس است بهترین ساختار براى امنیت منطقه، سیستمى است که بدون حضور هیچ یک از قدرت هاى غیرکرانه اى و با مشارکت همه کشورهاى منطقه مشکول گردد. یک عامل عمده که دستاویز بیگانگان براى توجیه حضورشان در منطقه است یعنى حفظ امنیت و تداوم جریان انرژى به دنیاى صنعتى نیز با خردورزى و تعامل طرفین ذینفع توجیه هر نگرانى و دغدغه اى را بى مورد مى سازد. این عامل عمده شناختن منافع مصرف کنندگان اصلى نفت در منطقه است و این منافع نمى تواند جز با تضمین ادامه مسالمت آمیز انرژى اعم از نفت و گاز از منطقه تأمین شود و رابطه بین خریداران و فروشندگان نفت هم نمى تواند جز از راه مقتضیات بازارهاى بین المللى انرژى به نظم درآید.
جمهوری اسلامی ثابت کرده است که در بحرانى ترین شرایط و در بحبوحه جنگ تحمیلى، تجاوز و اشغال سکوهاى نفتى توسط آمریکا و سخت ترین وضعیت، امنیت صدور نفت از خلیج فارس و گلوگاه حیاتى آن تنگه هرمز را تأمین کرده و هرگز احساسات را در اندیشه سیاسى خود دخیل نساخته است.
ما امروز در نخستین دهه هزاره نوین هستیم که موج جهانى شدن و انقلاب دیجیتال که رهاورد آن بوده، به سراسر جهان تسرى یافته، مرزهاى سیاسى را درنوردیده و روابط بین الملل را بازتعریف کرده است. اگر کشورهاى عرب همسایه در خلیج فارس همراه با ایران با کارت هاى خود به درستى بازى کنند در خلیج فارس داراى پیش نیازهاى لازم براى سوارى بر موج جهانى شدن و ایستادگى در برابر چالش هاى انقلاب دیجیتالى هستیم، اصرار و الحاح بر مواضع سنتى و منسوخ گذشته با واقعیات عصر حاضر همخوانى ندارد و خلیج فارس را به جولانگاه همیشگى میهمانان ناخوانده تبدیل مى کند.
نویسنده: حمید اسماعیلی
هفدهمین شماره فصلنامه مطالعات تاریخی منتشر شد. این شماره ویژهنامهای است با موضوع «بهاییت».
مقاله اول «بهاییت، رژیم پهلوی و مواضع علما» نام دارد که به قلم حجتالاسلام روحالله حسینیان نگاشته شده.
روحانیت شیعه با بهاییت، به عنوان آیین بدعتآمیز، همواره رودررو بوده است. این رویارویی در دورهی پهلوی به دلیل گسترش این فرقه بیش از دورهی پیشین، یعنی حکومت قاجارها، به چشم میخورد. روحالله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی مینویسد که روحانیت و مرجعیت شیعه در طول تاریخ به مسائل، حوادث، اشخاص، فرقهها، احزاب، ملل و نِحَل مختلف با نگاهی دینی نگریسته است. نویسنده در مقاله خود تقابلات روحانیت و بهاییت را در دو دهه بیست و سی شمسی بررسی کرده و با اشاره به اقدامات بهاییان در واپسین سالهای قرن اول بهایی که منجر به کشتن تعدادی از مسلمانان در شهر ابرقو به سال 1328 شمسی شد، اقدامات گستردهی آیتالله بروجردی را علیه این فرقه یادآور میشود. پس از وفات آیتالله بروجردی مناسبات حکومت محمدرضا پهلوی و بهاییان وارد مرحله تازهای شد، تا جایی که وضع قوانین جدید به نفع بهاییت و برآمدن رجال بهایی تا حد نخستوزیری (امیرعباس هویدا) نشان داد که موانع پیشین برای برآمدن بهاییت از بین رفته است. اما مقابله امام خمینی با این تلاشها، برگ دیگری از تقابل روحانیت شیعه را با این فرقه و بزرگتر از آن با حکومت پهلوی نشان داد.
مقاله دوم «نگاهی به خاطرات صبحی» نام دارد که حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی آن را نوشته است.
در سال 1312 شمسی کتابی با عنوان پیام پدر در تهران منتشر شد. این کتاب حاوی خاطرات فضلالله مهتدی معروف به صبحی بود. صبحی یکی از بهاییان شناخته شده بود و مبلغان آن بود که دوازده سال نزد عبدالبها رهبر بهاییان ا قامت داشت و یکی از کارهای او نگارش مکاتبات عبدالبها بود. صبحی شاهد و ناظر نزدیک عملکرد رهبر بهاییان بود. وی با مشاهده تناقضات، فریبها و مفاسد رایج در نزد رهبر بهاییان از اعتقادات خود برگشت و نه تنها دست از تبلیغ آئین بهایی شست،بلکه یکی از مخالفان این مذهب ساختگی تبدیل شد، تا حدی که از طرف بهاییان تکفیر و تفسیق شد. صبحی حتی از طرف پدر بهایی خود نیز طرد گردید. او تا مدتی سکوت اختیار کرد و به زندگی گوشهگیرانه روی آورد اما بهاییان دست از او برنداشتند تا این که تصمیم گرفت خاطرات خود را از دوران تبلیغ بنگارد و ناگفتههای بسیاری را طرح نماید. کتاب او روایتی جذاب و خالی از یکسونگری است. سیدهادی خسروشاهی در این مقاله کتاب صبحی را بررسی و معرفی کرده است.
«اظهارات و خاطرات آیتالله حاج شیخحسین لنکرانی درباره بابیگری و بهاییگری» نام مقاله بعدی است. حجتالاسلام دکتر علی ابوالحسنی (منذر) نویسنده این مقاله ضمن معرفی شیخ حسین لنکرانی مینویسد که نام او را در مبارزه علیه قرارداد وثوق الدوله (1919 م)، کودتای رضاخان، میلسپو (مستشار مشهور امریکایی و رئیسکل دارایی ایران) میتوان دید. از جمله تقابلات او در این دوره، مبارزه با بهاییت بود. دکتر ابوالحسنی در مقاله مفصل خود با اتکا به اظهارات و خاطرات حسین لنکرانی که پیش از این منتشر نشده بود، ضمن مروری بر تاریخ بهاییت، اقدامات لنکرانی را در دورههای مختلف علیه این فرقه برشمرده است. در این مقاله میخوانیم که لنکرانی اخلال در اعتقاد به «مهدویت» ـ آن چه که آیین بهایی مدعی است و بر پایه آن پدید آمده ـ را، تلاش در راه نابودی هویت جمعی و تاریخی شیعه و تخریب موجودیت آن میانگاشت و این نکته را در مورد استقلال و تمامیت ارضی ایران جاری میدانست.
مقاله چهارم این شماره از فصلنامه «خشت اول: بازشناسی و بازخوانی اسناد و نسخههای توبهنامه سیدعلیمحمد باب» نام دارد. احسانالله شکراللهی طالقانی مینویسد که سیدعلیمحمد باب که با ادعای مهدویت بنیان فرقهای را گذاشت و چندی بعد جانشینان او با اسم بهاییت به تبلیغ و ترویج آن پرداختند، پس از دستگیری، توبه کرد و بر ادعاهای خود خط بطلان کشید بهاییان از چاپ یا طرح این موضوع درمنابع خودداری میکنند، اما این توبهنامه وجود دارد. نویسنده در مقاله خود به بررسی نسخههای به جا مانده از این توبهنامه پرداخته و کتابهایی که این توبهنامه را چاپ کردهاند معرفی کرده است. نویسنده بستر تحقیق خود را خاطرات کینیازدالگوروکی سفیر روسیه تزاری در ایران قرار داده است.
در مقاله بعدی سیدمصطفی تقوی با عنوان «بهاییت و سیاست عدم مداخله در سیاست» دیدگاه رسمی بهاییت را دربارهی رابطه دین و سیاست در رسالهی سیاسیه نوشته عبدالبها مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده مقاله با اشاره به این موضوع، بحث مفصلی دربارهی این نظریه ارائه میکند؛ این که دین و سیاست چه نسبتی با هم دارند. وی از منظر جهانبینی اسلام ثابت میکند که انسان موجودی آرماندار و هدفمند است و نمیتواند نسبت به جامعه و خود بیاعتنا باشد زیرا در آیین اسلام همه شئون حیات انسانی همبسته و هماهنگ هستند. نویسنده در بخش دیگری از نوشته خود ثابت میکند که جدایی دین از سیاست فاقد بنیان علمی و منطقی است. اما بهاییان با ادعای جدایی دین از سیاست آن هم در زمانی که علمای اسلام جدیترین مانع برای استعمارگران به حساب میآمدند، قدم در راهی گذاشتند که منطبق با خواست سلطهگران بود. با این حال آنان با حضور در انجمنها و احزاب سیاسی در دوره مشروطه و نیز مشارکت در بحرانآفرینیها، ترورها و کارشکنیها نه تنها مدعیات خود را زیر پا گذاشتند بلکه به عنوان چرخ پنجم استعمار علیه منافع ملی ایران حرکت کردند. متلاشی کردن نهضت جنگل، روی کارآمدن رضاخان ـکه بهاییان در هر دو نقش داشتند ـ و توسعه سیاسی بهاییت در دوره پهلوی دوم حکایت از وجود تناقض در ایدئولوژی بهاییت از یک سو، و از طرف دیگر حرکت علیه منافع ایران است.
«بهاییان و اسراییل» نوشته ابراهیم انصاری است. او ضمن معرفی مئیر عزری که در سال 1923 در اصفهان به دنیا آمد و زیر نظر پدر یهودی و صهیونیست خود پرورش یافت و فعالیتهای سیاسی خود را با تشویق مهاجرت یهودیان ایران به سرزمینهای فلسطینی آغاز کرد، مینویسد که وی بعدها به اسرائیل رفت و با آگاهی بیشتر به ایران بازگشت و از سال 1327 ش تا 1352 ش مأموریتهای متعددی را به نفع اسرائیل در ایران به انجام رسانید. بعدها او خاطرات خود را نگاشت و مطالبی را از دوره حضور خود در ایران ـ البته با ملاحظاتی که منابع اسرائیل را به خطر بیندازد ـ بیان کرد. او در کتاب خود اشاراتی به بهاییت دارد و از ارتباط آنها با اسرائیل سخنهای جالبی مطرح کرده است. مقاله بهاییها و اسرائیل بازگویی فرازهایی از آن کتاب است.
«شیفتگی عبدالبها به غرب؛ در اندیشه و عمل» عنوان بعدی است که سعید شریفی آن را نگاشته است.
عباس افندی معروف به عبدالبها که پس از ادعای پیامبری پدرش (میرزا حسینعلی نوری ملق به بهاءالله) بر سر جانشینی به جای پدر با برادرش (شوقی افندی) اختلاف پیدا کرد،در نهایت توانست رهبری این فرقه را به دست گیرد.وی از همان ابتدا حمایت کشورهای غربی را اندوختهای مطمئن برای خود میدانست و هر از گاه و به فراخور حال به مدح و دعای آنها میپرداخت. مدح او از ژرژ پنجم پادشاه انگلستان در سال 1918 نمونهای از این مدایح است. نزدیکی عبدالبها با سیاستهای انگلستان بدانجا کشید که به او لقب «سر» و نشان Knight Hood دادند. عبدالبها در سفری به امریکا خطاب به جمعی از امریکاییان میگوید: «از برای تجارت و منعفت ملت امریکا، مملکتی بهتر از ایران نیست...».
این مقاله شیفتگیهای عبدالبها به غرب را در اندیشه و عمل باز میگوید.
رحیم نیکبخت در مقاله «فعالیت بهاییان در آذربایجان به روایت اسناد» به نکات تازهای از فعالیت این فرقه میپردازد.
آذربایجان قطعهای مهم و تاریخساز از کشور ایران است که در دوره یکصدساله اخیر نقش آفرین و پیشتاز نهضتهایی چون مشروطه و انقلاب اسلامی بوده است. پس فعالیتها فرقه بهاییت در این ایالت اهمیت فوقالعادهای داشته است. این مقاله براساس اسناد موجود در بایگانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ناگفتههایی از فعالیت بهاییان را در آذربایجان مرور میکند. از آن جمله است کوشش برای پیاده کردن دو نقشه دهساله (از سال 1332 تا 1342 شمسی) و نقش نه ساله بهاییان که به گفته اسناد با موفقیت همراه بوده است. مقابله نیروهای مذهبی با این تلاشها وجه دیگر مقاله است.
مقاله «اولین زن کابینه» نوشته ابراهیم ذوالفقاری به زندگی فرخرو پارسا پرداخته است.
امیرعباس هویدا نخستوزیر 13 ساله محمدرضا پهلوی که بهایی بود، سه ماه پس از رسیدن به قدرت، سه بهایی مشهور را به جمع دولت خود افزود: منوچهر شاهقلی وزیر بهداری، فرهنگمهر معاون نخستوزیر و فرخرو پارسا معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش که پس از چندی وزیر این وزارتخانه شد. بیوگرافی فرخرو پارسا در این مقاله یاد شده و مسیر روی کار آمدن او تا سطح وزارت مهمی چون آموزش و پرورش که تربیت و پرورش نونهالان یک کشور مسلمان را به عهده داشت، مورد بررسی قرار گرفته است. پارسا پس از رسیدن به این منصب تلاش چشمگیری برای انتصاب هم مسلکان خود در وزارت آموزش و پرورش صورت داد. این مقاله براساس اسناد ساواک فراهم آمده است.
«بهاییت و اوقاف» نوشته علیاکبر علیمردانی عنوان بعدی است.
«وقف» که ب راساس قراردادهای مذهبی و امور خیریه در آیین اسلام جایگاه ویژهای دارد، در دوره محمدرضا پهلوی تحت عنوان سازمان اوقاف هدایت و رهبری شد. در یک دوره، فردی بهایی به نام «محمدحسین احمدی» در رأس این سازمان که بر مبنای قوانین اسلامی شکل گرفته، قرار گرفت و اقداماتی را علیه آیین اسلام سر و شکل داد. احمدی پروندهای از اختلاس و زد و بندهای مالی هم داشت، اما این بعث نشد تا مسئولیت اوقاف به او سپرده نشود. در این مقاله اشارهای کوتاه، به قدرتگیری بهاییان در دوره پهلوی شده و براساس اسناد ساواک جاسوسی آنان برای اسراییل بیان گشته است. از جمله اقدامات سازمان اوقاف دردوره سرپرستی احمدی، چاپ قرآن تحریف شده بود.
«مکتوبی از ابوالفضل گلپایگانی در باب معاد و مباحثه وی با حکیم جلوه» نوشته فاطمه نورایینژاد براساس اسناد نویافته تنظیم شده است.
ابوالفضل گلپایگانی از مبلغان مشهور بهایی و صاحب چند تألیف است. حکیم میرزا ابوالحسن جلوه اصفهانی نیز از فلاسفه بزرگ اسلام است که پس از استقرار در تهران و آموزش شاگردان، مکتبی از فلسفه ارائه کرد که به مکتب تهران معروف شد. در این مقاله ضمن معرفی اجمالی حکیم جلوه و سپس مسلک بهایی، سندی نویافته که حکایت از مباحثه ابوالفضل گلپایگانی و حکیم جلوه درباره معاد است، معرفی میشود.
نویسنده در پایان معرفی این سند یادآور میشود: در قرن اخیر، استعمار جدید برای زدودن اصالت مذهب و به انزوا کشیدن عموم ادیان حقیقی الهی، حامی مسلکهای جدیدی چون بهاییت در ایران وهابیت در عربستان بوده، شعارهایی نظیر دفاع از حقوق بشر و توجه به اقلیتهای مذهبی، تنها بهانههایی در این راستاست.
آخرین مقاله «رویهای بر تفسیر و تأول بهاییان از مشروطیت» با مقدمه و تعلیقات محمدحسن رجبی است. بهاییان در جریان جنبش مشروطه با اعلام بیطرفی و عدم ورود به منازعات سیاسی به مقابله و مخالفت با مشروطه و تبلیغ به سود استبداد قاجار پرداختند. عبدالبها، محمدعلی شاه را ـکه مشروطه را در دوره اول به شکست کشانید ـ سلطان عادل مینامید. با این حال بعدها پیروان این مسلک با جعل اسناد کوشیدند خود را همگام با جنبش مشروطه نشان دهند. مقاله حاضر که در واقع بازنوشت مقالهای از مؤلفی ناشناس در یکصد سال پیش در روزنامه جهاد اکبر که در اصفهان و زیر نظر آیتالله نورالله اصفهانی منتشر میشد، پاسخگوی مدعیات بهاییان در آن زمان نسبت به نهضت مشروطه است. نویسنده ناشناس کوشیده با استناد به نوشتههای بهاییان که در دوره مشروطه اول منتشر میشد تفاوت تفسیر و برداشت بهاییان از مشروطه و آن چه که مورد نظر علما و مردم بوده بیان دارد.
شریف نیوز؛ پایگاه خبری - تحلیلی دانشجویان ایران
آیـا واقعاً شاد هستید؟ آیا می دانید معنی واقعی شادی چیست وبرای رسیدن به آن چه راه هایی
را باید پیمود؟ این پرسش هـا تـوسـط کـسـانــی پرسـیـده می شونـد کـه بـراستی دنبال شادی و
خـوشبـخـتـی بـاشند. مـن خودم همیشه سعی کرده ام طـوری زنــــدگی کنم که با حفظ شادی و
خـوشبـخـتـی خـودم، بــاعـث بدبختی و ناراحتی کـسان دیگر نشوم. اگر می خواهید شاد باشید،
بـاید باور کنید که می توانید و توانایی رسیدن به آن را دارید. برخی افراد اشتباه می کنند چون تصور میکنند که شایسته شادی و خوشبختی نیستند و بدبختی و ناراحتی خود را به عنوان سرنوشت خود قلمداد میکنند. حقیقت مطلب این است که خوشبختی نیز مثل سایر چیزها در زندگی باید به دست آورده شود. در اینجا نکاتی آورده ام که به شما برای ایجاد شادی در زندگیتان کمک خواهد کرد. ببینید چه چیز باعث شادی و خوشحالی شما می شود. هرکس برای شاد بودن و شاد زیستن به چیزهایی خاص نیازمند است و آنچه باعث شادی یک نفر می شود ممکن است برای دیگری متفاوت باشد. شخصیت خودتان را کشف کنید. و نگران نباشید که مبادا نیازهای شما برای رسیدن به شادی با اطرافیانتان متفاوت باشد.
تعریف خوشبختی دشوار است، اما افراد معمولاً می توانند بفهمند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. افراد زیادی تصور می کنند که خوشبختی نوعی شانس است و سرنوشت این بوده که بعضی مردم خوشبخت شوند و بعضی دیگر بدبخت. من خودم سعی میکنم نکاتی که در این مقاله برای شما عنوان کردم را در زندگی خود به کار ببندم، و موفق شده ام تا حد زیادی به خوشبختی دست یابم. این نکات ممکن است که کوچک به نظر برسند، اما برای رسیدن به موفقیت، قدم هایی اساسی هستند
مقاله توسط: مردمان نویسنده:ا رمند
نان به مادهای غذایی که از خمیر نمودن ماده اصلی آرد و مایه خمیر و ترکیب آنها با آب یا روغن و بعضا نمک وشکر و طبخ خمیر مذکور در تنور یا فر بدست میآید گفته می شود.
نانها انواع مختلفی دارند که بر اساس آداب اقوام و ملل مختلف متفاوتند و هریک به تناسب و فراخور اقلیم مردم منطقه طبخ میشوند. به عنوان نمونه در مناطق سردسیر در ترکیب خمیر نان از چاشنیهای گرم نظیر زنجبیل و یا حتی فلفل استفاده میشود. همچنین در مناطق استوایی در ترکیب آرد و یا خمیر نان از خرما استفاده میگردد.
نان مهمترین منبع غذایی در تغذیه انسان و تامین کننده قسمت عمده کالری و پروتئین و ویتامینهای گروه B بوده و از نظر مواد معدنی نیز دارای اهمیت می باشد .
ترکیبات نان :آرد،آب ،روغن ،نمک ،شکر،مخمر ،امولسیفایرها
انواع نان های ایرانی :
در حال حاضر انواع مختلفی از نان از جمله سنگک، تافتون، لواش و بربری در ایران به مصرف می رسند که خوشبختانه این نان ها تا اندازه ای از شر الک های چند صفر مصون مانده اند. هر چند متاسفانه در گوشه و کنار نان سفید به چشم می خورد و فروشندگان ادعا می کنند که این نان ها را با آرد چند صفر تهیه کرده اند.
نان در فرهنگ های مختلف
تفاوت های چشمگیری در طرز تهیه نان در نقاط مختلف دنیا وجود دارد. در ایران، جدا از تهیه نان های فانتزی که طرز تهیه آنها از خارج آمده، انواع سنتی نان پخت می شود؛ از جمله نان لواش، سنگک، بربری، تافتون که هر کدام طرز تهیه ویژه خود را دارند.
در کشورهای خارجی معمولاً از نان هایی که بافت صافی داشته و به صورت برش های نازک بسته بندی شده اند استفاده می کنند. این نان ها به نان تست معروفند. در تهیه انواع ساندویچ معمولاً از گروه دیگری از نان ها تحت نام باگت«baguette» استفاده می شود. این نان ها ضخیم هستند و داخل شان فضای آزادی وجود دارد که مواد داخل ساندویچ را در این قسمت جا می دهند. نانواها اغلب از کنجد برای تزئین و هم برای طعم دادن به انواع نان استفاده می کنند.
روش صحیح نگهداری نان
- چیدن نانهای داغ بر روی هم کپک زدگی را تسهیل و تسریع می کند و ضایعات نان را تشدید می کند . پس از دسته کردن نان داغ پرهیز کنید .
- نان سرد شده را به قطعات مورد نظر برش دهید و آن را در سفره های پارچه ای و یا پلاستیک فریزر قرار دهید و درب آن را بخوبی ببندید از پیچیدن نان در روزنامه خودداری کنید .
- ازخوردن نان سبوس دار در وعده های غذایی خود غافل نشوید مصرف نان سبوس دار در هروعده غذایی 40-30 % خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و گوارشی را کاهش میدهد .
- خوردن نان سبوس دار مانع از جذب سریع قند و چربی در خون می گردد .
- نانهای تیره ( حاوی سبوس بیشتر ) ارزش غذایی بالاتری نسبت به نانهای سفید و روشن دارند .
- قرار دادن نان در یخچال , بیات شدن را تسریع می نماید . نان باید در سردخانه یخچال یا طبقات پایین فریزر نگهداری شود .
- از گذاشتن مواد خام مانند گوشت , سبزی و ... بر روی نانها یا در کنار نانها خودداری کنید زیرا در این حالت عوامل بیماری زا به نان نفوذ می کند .
- بین حرارت و رطوبت و کپک زدگی نان رابطه مستقیم وجود دارد پس از نگهداری نان در مکانهای مرطوب خودداری کنید .
عیوب نانهای حجیم ونیمه حجیم و علل وروش رفع آنها
نامطلوب بودن مزه نانها و علل آن :
1- بی مزه بودن نان :
به دلیل عدم استفاده از خمیر ترش و یا نانهایی که در خمیر آنها مقدار بسیار کمی اسید استیک تشکیل می شود , بی مزه می باشند .
2- مزه خمیری نان :
در صورت فقدان الاستیسیته , نان در هنگام جویدن در دهان جمع شده و به صورت توده خمیری در می آید و به همین علت مواد آروماتیک موجود در نان نمی توانند بعلت جمع شدن توده خمیری در پرزهای زبان قرار بگیرند به همین جهت نان خمیری و بی مزه به نظر می رسد .
3- ترش بودن مزه نان
در اثر مصرف زیاد خمیر ترش و تولید زیاد اسید در خمیر و یا بکار گیری مواد پخت حاوی اسید بوجود می آید .
بو و مزه نا و کپک زدگی
در صورت نگهداری غلات و یا آرد در شرایط مرطوب , فعالیت میکروارگانیسم ها و قارچهای کپکی افزایش یافته و تغییراتی در بو و مزه ایجاد می شود .
فرورفتگی هایی که گاهی پس از سرد شدن در کف و دو طرف نانهای تست ایجاد می شود :
وقتی قالب نان وارد فر می شود حجم خمیر , سریعاً افزایش می یابد به دیواره ای قالب فشار وارد می کند و دیواره های قالب مانع از افزایش حجم خمیر می شود و ناچار خمیر در قسمت بالا , شروع به افزایش حجم می کند و سپس در زیر و اطراف نان پوسته تشکیل می شود .
عوامل منع مصرف نان :
کپک زدگی نان ـ هر گونه بوی ترشیدگی ـ ر شته ای شدن بافت نان(موقع برش نان حجیم) ـ نرم و چسبنده شدن مغز نان همگی از عوامل منع مصرف نان به حساب می آیند که به دلایل زیر روی می دهند:
1- رطوبت زیاد نان
2- بسته بندی نامناسب نان
3- بسته بندی نان به صورت داغ
4- آلودگ عاری ی محل بسته بندی
5- سطوح , ماشین آلات و وسایل کار آلوده در محیط نانوایی
6- عدم رعایت بهداشت در تهیه نان و غیر بهداشتی و ناسلامت بودن مواد اولیه و ...
7- مصرف کننده نان در صورت مشاهده هر گونه علامت غیر طبیعی در نان بایستی از مصرف آن خودداری نماید
مطالب این بخش از سایت
www.iranianuk.com